روش های متعدد مشاهده تقسیم میتوز:

روش های متعدد مشاهده تقسیم میتوز:

یک سانتی متری انتهایی ریشه پیازی که تازه رویش کرده را قطع می کنیم وبه روشهای زیر تقسیم میتوز را در آن بررسی می نماییم:

1-   ریشه را در استو کارمن و اسید کلریدریک یک نرمال به نسبت ده به یک               ( ده سی سی استو کارمن و یک سی سی اسید)  قرار میدهیم سپس ده دقیقه صبر می کنیم و بعد یک تا دو دقیقه ریشه های داخل محلول فوق را روی شعله حرارت می دهیم به طوری که جوش نیاید . سپس نیم میلی متر هر یک از ریشه را روی لامی که یک قطره استوکارمن ریخته ایم قرار می دهیم  و لامل را روی آن می گذاریم و با ته سوزن تشریح یا خودکار به لامل فشار میدهیم تا ریشه له شود این عمل به آ رامی باید صورت پذیرد. سپس زیر میکروسکوپ لام را با   درشت نمایی 100  X  بررسی میکنیم.

 

2-     محلول های زیر را میسازیم:

محلولA= یک حجم HCl غلیظ + یک حجم آب مقطر

محلولB= یک حجم اسید استیک + ســـه حجم اتانول

محلولC= یک حجم محلولB+ یک حجم محلول A

ریشه ها را 15 دقیقه در محلول C و سپس چند ثانیه در محلول B میگذاریم و بعداً روی لام قرار داده و متلاشی میکنیم و سپس چند قطره محلول ویـــولــه روی ریشه های متلاشی شده ریخته و 5 دقیقه صبر نموده و لامل روی آن گذاشته و لامل را فشار داده و سپس نمونه را زیر میکروسکوپ با درشت نمایی زیاد بررسی میکنیم.

 

3-  ریشه ها را داخل اتانول 70% به مدت چند ساعت قرار داده و سپس درون شیشه ساعتی 30 قطره استوکارمن  ریخته و ریشه ها را به شیشه ساعت منتقل میکنیم و شیشه ساعت فوق الذکر را روی دهانه بشر 100سی سی که 70 سی سی آب دارد  قرار می دهیم و زیر بشر شعله گاز را روشن نموده تا آب داخل بشر به جوش آید و تا زمانی صبر می کنیم که در اثر حرارت بخار آب داخل بشر استو کارمن تبخیر شود البته قبل از اینکه تمام استوکارمن تبخیر شود شیشه ساعت را از روی بشر برداشته و دو قطره اسید استیک به آن اضافه می کنیم و سپس ریشه ها را روی لام قرار داده و روی آنها دو قطره استو کارمن می ریزیم  و به نیم میلی متر انتهایی ریشه (سمت کلاهک) با نوک سوزن تشریح ضربه زده تا تعدادی سلول از آن جدا گردد و و مابقی ریشه را از روی لام بر می داریم سپس لامل را روی نمونه گذاشته و دستمال کاغذی را روی لامل قرار داده و با ته سوزن تشریح یا خودکار ضربات آرام و پیوسته را به لامل وارد کرده تا سلولها خوب پخش شوند سپس با درشت نمایی زیاد نمونه را بررسی می کنیم.

 

تهیه استو کارمن  و کاربرد آن

تهیه استو کارمن

 طرز تهيه: يك گرم كارمن را با ۴۵ ميلي ليتراسيد استيك مخلوط كرده و آب مقطر اضافه كرده تاحجم آن به۱۰۰ميلي ليتر برسد ، مخلوط را تادرجه جوش حرارت داده و سپس سرد و صاف مي كنيم.

 كاربرد: برای رنگ آمیزی کروموزم ها وهسته سلول ها

اکواپورین ها

 

آكوا پورين

آب از دو طريق از غشاي سلول عبور مي كند :

1– با انتشار از غشا

2– از طريق كانالهاي آب (آكوا پورين ها)

ويژگيهاي عملكرد اولين آكوا پورين در سال 1992 گزارش شد. كشف اين پروتئين‌ها توسط دكتر «پيتر آگره» در دانشكده پزشكي دانشگاه «جان ‌هاپكينز» اعطاي جايزه نوبل شيمي 2003 را براي وي به همراه داشت.اما وجود آنها از قبل مشخص بود زيرا نفوذ پذيري اسمتيك در بعضي سلولهاي اپي تليال خيلي بيشتر از انتشار ساده بود. يك" آ كوا پورين –1 " ا نساني عبور آب را تقريبا تا 3 بيليون مولكول د رثا نيه تسهيل مي كند. آكوا پورين ها در غشاء سلول‌هاي تمام جانداران( مثلا گياهان وحشرات ) حتي در باكتري‌ها و ميكروب‌ها وجود دارند. بيش از ده آكواپورين در پستانداران شناسايي شده است كه به عنوان كانال انتقال آب در سلول‌ها عمل مي‌كنند. اين كانال‌ها به ويژه در سلول‌هايي كه بايد حجم زيادي از آب را مبادله كنند از اهميت خاصي برخوردار هستند. نمونه‌ اين سلول‌ها در بدن انسان سلول‌هاي كليه هستند كه روزانه صد‌ها ليتر آب را مبادله مي‌كنند و اختلال در عملكرد كانال‌هاي آب در آنها به بيماري‌هايي نظير ديابت بي‌مزه منجر مي‌شود كه در آن حجم ادرار بيمار به شدت افزايش مي يابد.

آكوا پورين - 1 در RBC  قبل از همه كشف وبيشتر از همه مطالعه شده است. براساس ساختمان آ ن آكوا پورينها هومو تترامرهايي هستند كه هر مونومر شامل دو همي پوربه هم چسبيده است كه تشكيل يك كانال آب را مي دهند.

آكوا پورين ها الگوهاي متفاوتي از گليكوليزاسيون دارند. تنظيـم فعا ليت بيشترآنها از طريق فسفوريلاسيون يك پروتئين كينازA انجام مي شود.

آكواپورينهاي كلاسيك فقط كانالهاي آب بوده و به يونها و مولكولهاي كوچك ديگر اجازه عبور نمي دهند. تعدادي آكوپورينها با نام aquaglycoporins آب را به همراهي گليسرول و معدودي ديگر از مولكولهاي كوچك عبور مي دهند.

 كانال‌هاي آب در سلول‌هاي عدسي چشم، نقش ثانويه بسيار مهمي را ايفاء مي‌كنند كه نظم بخشيدن و تثبيت سلول‌هاي عدسي از طريق پيوند محكم پروتئين‌هاي كانال‌هاي غشايي در سلول‌هاي مجاور است. سلول‌هاي فيبري موجود در عدسي چشم بايد كاملاً به يكديگر متصل باشند چون در صورت كوچك‌ترين اختلال در ارتباط بين سلول ها انكسار نور و شفافيت عدسي در آنها، كاهش مي‌يابد كه به اين پديده كاتاراكت (آب مرواريد) گفته مي شود.

جهش يك ژن يا موتاسيون يك اسيد آمينه مي‌تواند باعث از بين رفتن ساختمان و مختل شدن عملكرد پروتئين در غشاء شود كه مي‌تواند به بروز برخي بيماري‌هاي پوستي نيز منجر شود. مبتلايان به اين بيماري‌ها پوست بسيار خشكي دارند و در برابر تشنگي و تغييرات آب بدنشان شديدًا حساسند و با مشكلات مختلفي در پوست، چشم و ساير اعضاي بدن مواجه مي‌شوند.

انگل مالاريا هنگامي كه به خون انسان يا ساير جانوران راه مي‌يابد در مرحله توليد مثل به جذب مقدار زيادي مواد قندي به داخل سلول نياز مبرم دارد كه ا ين كار از طريق همين كانال ‌ها انجام مي‌شود. البته اين كانال‌ها از جهت ديگري هم براي ادامه حيات انگل ضروري هستند و آن وقتي است كه انگل در هنگام عبور از كليه انسان كه فشار اسمزي فوق العاده شديدي دارد بايد مقدار آب درون سلول‌هايش را به سرعت تنظيم كند. در انگل مالاريا كانال‌هاي آب در غشاء سلول علاوه بر آب، مولكول‌هاي قندي كوچكي را نيز منتقل مي‌كنند كه براي انگل بسيار ضروري است

نام

محل

عملكرد

آكواپورين-0

چشم-سلولهاي فيبري لنز

گلبول قرمز

كليه- مجاري ابتدايي

بالانس مايع داخل لنز

حفاظت اسمزي

تغليظ ادرار

آكواپورين-1

چشم-اپيتليوم مژكي

مغز- شبكه كوروييد

شش- سلولهاي اپيتليال كيسه هوايي

توليد مخاط آبكي

توليد CSF

آكواپورين-2

كليه-مجاري جمع آوري كننده

كليه- مجاري جمع آوري كننده

ADH واسطه

باز جذب آب

آكواپورين-3

ناي – سلولهاي اپيتليال

كليه- مجاري جمع كننده

مغز- سلولهاي اپنديمال

ترشح آب به داخل ناي

باز جذب آب

بالانسCSF

آكواپورين-4

مغز- هيپوتالاموس

شش- اپيتليوم برونش

عمل اسموسنسينگ

ترشح مايع برونش

آكواپورين-5

غدد اشكي

توليد اشك

آكواپورين-6

كليه

سلولهاي چربي

نفوذ پذيري خيلي كم آب     عملكرد ؟

انتقال چربي به خارج آديپوسيتها

آكواپورين-7

بيضه و اسپرم

 

آكواپورين-8

بيضه   لوزالمعده   كبد   ديگر

 

آكواپورين-9

گلبولهاي سفيد

 

 

با توجه به شناسايي نقش حياتي كانال‌هاي آب و قند در زندگي انگل مالاريا مي‌توان با ساخت تركيبي كه بتواند عملكرد اين كانال‌ها را مختل كند به دارويي بسيار مؤثر عليه اين انگل دست يافت.

 با تحقيقات گسترده صورت گرفته ساختمان سه بعدي چندين پروتئين از خانواده آكواپورين‌ها كه مربوط به گونه‌هايي از پستانداران و باكتري‌ها هستند مشخص شده است.

آكوا پورينها به نوعي استثنايي‌ترين انواع كانال‌هاي غشايي هستند چرا كه ساختار كريستالي سه بعدي چندين عضو اين خانواده كاملا مشخص شده است.

هريك از آكوپورين ها الگوي اساسي و يكساني از تظاهر در بافتها و درحين نمونشان مي دهند. (جدول پيوست )

 

تهیه رنگ ها و معرف های آزمایشگاه زیست

عرف ها و رنگ هاي لازم جهت آزمايشگاه زيست شناسي و چگونگي تهيه آنها و همچنين كاربرد آنها در زير آورده مي شوند:

رنگ هاي حياتي ( رنگ هايي كه به وسيله جانداران جذب مي شوند .) :

1 – بلودومتيلن : محلول يك در 10 هزار آن بكار مي رود، يعني1/. گرم آن را با يك ليتر آب مقطر حل كرد.(البته بصورت ديگري هم مي توان محلول اين رنگ را تهيه كرد، يك گرم بلودومتيلن خشك و 6/. گرم كلريد سديم را درئم100ميلي ليتر آب مقطر حل كرد.)

2 – قرمز خنثي : محلول يك در 3 هزار آن به كار مي رود، يعني 3/. گرم آن را بايد در يك ليتر آب مقطر حل كرد.

3 – قرمز كنگو : محلول يك در هزار آن به كار مي رود، يعني يك گرم از آن را بايد در يك ليتر آب مقطر حل كرد.

معرف ها:

1 – معرف لوگل( براي رنگ آميزي ) : 3گرم بلور يد، 6گرم يديد پتاسيم (يدور پتاسيم )

يديد پتاسيم را در200 ميلي ليتر آب مقطر حل كرده، بلورهاي يد را به آن افزوده و آنگاه به كمك آب مقطر حجم را به يك ليتر مي رسانيم، لازم است محلول مزبور 24 ساعت قبل از به كاربردن تهيه شود، چون يد به آرامي در آب حل مي شود.

2 – سودانIII ( براي رنگ آميزي چربي ها )

50 ميلي ليتر استون را به 50 ميلي ليتر الكل 70% افزوده و سپس سودانIII را تا رسيدن به حد اشباح در محلول حاصله بريزيد، بدين ترتيب محلولي2/. درصد فراهم مي آيد.

3 – آب دريا ( براي نگهداري جانداراني كه ساكن آب دريا هستند.)

45 گرم كلريد سديم، 5گرم سولفات منيزيم، 5گرم كلريد منيزيمو 2گرم سولفات پتاسيم،

هر كدام از اين مواد را بايد جداگانه در مقداري آب مقطر حل كرده و سپس به همديگر افزوده و بشدت تكان داده، به اين محلول بهتر است به مدت 48 ساعت هوا داده شود.

4 – معرف بنديكت ( معرف گلوكز است.)

173 گرم نيترات سديم و 100 گرم كربنات سديم بي آب را به كمك حرارت در 800 ميلي ليتر آب حل كرده و در صورت لزوم از صافي بگذرانيد، سپس حجم را به 840 ميلي ليتر مي رسانيم.

3/17 گرم سولفات مس را در 100 ميلي ليتر آب جداگانه حل كرده، سپس آن را در حالي كه مرتبا به هم مي زنيم در محلول اول ريخته و سپس حجم را به يك ليتر مي رسانيم.

5 – معرف برم تيمول بلو ( معرفCO2 است.)

5/. گرم برم تيمول بلو را در 500 ميلي ليتر آب حل مي كنيم، سپس يك قطره آمونياك به آن افزوده تا رنگش آبي تيره شود( محلول ذخيره است.)براي ساختن محلول كار 20 قطره در يك لوله آزمايش كافي است.

6- بلودومتيلن ( براي رنگ آميزي بافت هاي مرده )

روش تهيه محلول ذخيره : 48/1 گرم ماده خشك را به 100 ميلي ليتر الكل ايزو پروپيل اضافه مي كنيم.

محلول كار : محلول ذخيره را بايد به نسبت يك به 10 رقيق كرد.(10 ميلي ليتر محلول با 90 ميلي ليتر آب مقطر )

7 – فرمل ( ماده تثبيت كننده و نگهداري كننده است.)

فرمل تجارتي معمولا40% است، اما فرمل براي نگهداري و لازم براي كارهاي آزمايشگاهي بايد 10% باشد، پس 10 قسمت فرمل را بايد با 30 قسمت آب مخلوط كرده تا محلول حاصله 10% باشد.

8 – محلول نيترات نقره

 17 گرم نيترات نقره متبلور را در يك ليتر آب مقطر حل مي كنيم.

9 – استيك الكل

25 ميلي ليتر اسيد استيك گلاشيال ( يخي ) به اضافه 75 ميلي ليتر الكل صنعتي يا اتانول.

10 – استو كارمن

45 ميلي ليتر اسيد استيك، يك گرم كارمن و 55 ميلي ليتر آب مقطر.

روش تهيه : كارمن را با اسيد استيك مخلوط كرده و آب اضافه مي كنيم، مخلوط را درجه جوش رساند سپس سرد و صاف مي كنيم.

11 – استو اورسئين

اورسئين در اسيد ضعيف خراب مي شود، بنابراين بهتر است كه آن را با رنگ خشك تهيه كنيم، يا آنكه محلول غليظ را نگهداري كنيم و به هنگام لزوم مقداري از آن را رقيق نمائيم.( 100 ميلي ليتر اسيد استيك+ 3/3 گرم اورسئين )

12 – اندوفنل

5/2 گرم از6،2 دي كلروفنل را در 250 ميلي ليتر آب مقطر حل مي كنيم.

13 – ائوزين

( محلول آبي : يك گرم ائوزين، 99 ميلي ليتر آب مقطر)

( محلول الكلي : يك گرم ائوزين، 99 ميلي ليتر الكل 75% )

14 – كاغذ PTC  : آزمايش چشايي

از پودر خشك ماده تيوكارباميد محلول يك در هزار تهيه مي كنيم، سپس كاغذ صافي را به صورت باريكه اي 1*5 سانتيمتر بريده و آنها را در محلول فرو مي بريم و در جايي آويزان كرده تا خشك شود.

15 – فوشين اسيد

يك گرم رنگ خشك فوشين را در محلول الكل 50% حل مي كنيم.

16 – لاكتوفنل

مقادير مساوي(وزني) فنل (بلورها)، گليسرول، اسيد لاكتيك و آب مقطر را با هم مخلوط مي كنيم.

17 – رنگ ليشمن

15/. گرم رنگ ليشمن خشك+100 ميلي ليتر الكل متيليك

18 – آلفا نفتل

10 گرم آلفانفتل را در 100 ميلي ليتر الكل اتيليك حل مي كنيم.

19 – محلول نين هيدرين ( براي جستجوي پروتئين ها )

2/. گرم نين هيدرين را در 100 ميلي ليتر استون حل مي كنيم.

توجه : نين هيدرين ماده اي سرطان زاست، در كاربرد آن بايد دقت بسيار كرد.

20 – معرف بيوره ( معرف پروتئين ها )

به يك ليتر محلول سود 10% 25 ميلي ليتر محلول سولفات مس 3% مي افزائيم ( سه گرم سولفات مس را به 100 ميلي ليتر آب اضافه كرده، محلول 3% ساخته خواهد شد.) اين محلول در صورت ماندن خراب مي شود، پس بايد تازه تهيه شود.

21 - محلول رينگر ( براي نگهداري بافت هاي زنده )

الف ) قورباغه : مواد زير را در يك ليتر آب مقطر حل مي كنيم :

3/. گرم كلريدكلسيم+25/.گرم كلريد پتاسيم+5/6 گرم كلريد سديم.

ب ) پستانداران : مواد زير را در يك ليتر آب مقطر حل مي كنيم :

3/. گرم كلريد كلسيم+25/.گرو كلريدپتاسيم+5/8گرم كلريد سديم.

22 – محلول هم غلظت با خون پستانداران

6گرم كلريد سديم را در يك ليتر آب مقطر حل مي كنيم.

23 – محلول فهلينگ ( معرف هيدرات هاي كربن )

محلولA :6/34 گرم سولفات مس متبلور را در آب مقطر حل كرده، حجم را به 500 ميلي ليتر مي رسانيم ( اگر محلول كدر بود، يكي دو قطره اسيد سولفوريك غليظ روي آن مي ريزيم) براي تسهيل حل شدن كمي محلول را گرم مي كنيم.

محلولB :77 گرم سود+175گرم تارترات سديم پتاسيم ( نمك راشل ) در 500 ميلي ليتر آب مقطر حل مي كنيم.

سپس اين دو محلول بايد جداگانه از هم ذخيره شوند و به هنگام استفاده به حجم هاي مساوي با هم مخلوط شوند.

24 – كريستال ويوله

14گرم كريستال ويوله را در 100 ميلي ليتر الكل ايزوپروپيل95% حل كرده و محلول را در در روز به حال خود گذاشته، سپس صاف كرده، اين محلول، محلول ذخيره است.براي استفاده در باكتري شناسي، محلول را تا 10 برابر رقيق مي كنيم.

تنظیم کردن میکروسکوپ دو چشمی

تنظیم کردن میکروسکوپ دو چشمی

 

میکروسکوپ وسیله پرکاربردی در انجام بسیاری از پروژه ها می باشد. میکروسکوپ در بررسی موجودات و ذرات ریز به ما کمک می کند.

 

نحوه کار با میکروسکوپ نوری

 

میکروسکوپ ها انواع مختلف دارند. رایج ترین نوع میکروسکوپ که حتماً تا به حال با آن بر خورد داشته اید میکروسکوپ نوری می باشد. اجزاء یک میکروسکوپ نوری در شکل زیر نشان داده شده اند:

 

نحوه کار با میکروسکوپ نوری

 

که در شکل فوق:

 

1: عدسی چشمی

2: بازو

3: عدسی شیئی

4: صفحه

5: گیره های لام گیر

6: پیچ تنظیم

7: پیچ تنظیم دقیق

8: منبع موتور

9: پایه اصلی

10: دیافراگم

 

می باشند.

 

استفاده صحیح از میکروسکوپ نوری یک مهارت پایه ی آزمایشگاهی است قبل از آن که از میکروسکوپ استفاده کنید با بخش های مختلف آن آشنا شوید. تصور نکنید فردی که از میکروسکوپ استفاده کرده آن را با تنظیم درست ترک کرده است. جدا از تفاوت جشم افراد نیاز است که میکروسکوپ برای هر یک از درشت نمایی های مختلف جداگانه تنظیم شود .

روشی که در زیر آمده برای تنظیم میکروسکوپ دو چشمی نظیر سری Olympus است . برای یک چشمی نیاز به تنظیم عدسی چشمی نیست .

1-  میکروسکوپ را روی میز در حالت مطمئنی قرار دهید. صندلی تان را طوری قرار دهید که فوکوس کردن و حرکت دادن صفحه راحت باشد . سیم را به برق وصل کنید ، نور لامپ را در حداقل قرار دهید ،میکروسکوپ را روشن کنید. حال نور لامپ را روی دوسوم حداکثر آن قرار دهید .

2-  کمترین عدسی (مثلا4) را انتخاب کنید . مطمئن شوید که لنز در جای خود قرار دارد .

3- عدسی چشمی را برای فاصله ی بین دو مردمک چشم خودتنظیم کنید . اگر این فاصله را می دانید با استفاده از خط کش بین لنز ها را مطابق چشم خود تنظیم کنید  گر فاصله ی  بین دو مردمک  خود را نمی دانید به روش زیر عمل کنید :

به یک نقطه دور خیره شوید از دوست خود بخواهید که با خط کش فاصله ی دو مردمک چشم تان را اندازه بگیرد . این فاصله را برای استفاده بعدی در جایی یاد داشت نمایید . حال شما باید با هر دو چشم فقط یک میدان دید دایره ای را ببینید اگر این گونه نشود ،سعی کنید با دور و نزدیک کردن دو عدسی چشمی از هم برای هر دو چشمتان یک میدان دید ایجاد کنید .

4-  لام آماده را روی صفحه قرار دهید به طوری که لامل رو به بالا باشد و نمونه در مسیر پرتو نور قرارگیرد. اینکار با نگاه کردن از بغل و جابجایی اسلاید تا وقتی که نمونه با نور روشن شود، امکان پذیر می باشد.

5- به وسیله پیچ ماکرو صفحه را تا آخر بالا بیاورید حال ضمن نگاه کردن به میدان دید خیلی آهسته با ماکرو صفحه را پایین آورید به محض دیدن تصویر با پیچ میکرو تنظیم دقیق تر را انجام دهید. اگر هر دو عدسی چشمی با هم یکسان نبود یعنی از یکی تصویر واضح ولی دیگری تار بود برای رفع مشکل ابتدا فاصله عدسی ها را با فاصله بین دو مردمک  چشم خود تنظیم کنید. چشم چپ خود را ببندید، در عدسی چشمی راست با چشم راست نگاه کنید و تصویر را فوکوس کنید . حال چشم راست را ببندید و با چشم چپ از عدسی چشمی چپ به تصویر نگاه کنید و آن را با چرخاندن نگهدارنده ی عدسی فوکوس کنید .

6-  دیافراگم را ببندید. سپس آن را باز کنید تا حدی که بیشتر از آن اثری روی روشنایی تصویر نداشته باشد . ( آستانه تاریکی ). لبه دیافراگم نباید در میدان دید شما باشد. اگر نور زیاد بود نور لامپ را کاهش دهید .

7- کندانسور را تنظیم کنید . برای این کار یک چیز نوک تیز مثل نوک مداد یا سوزن را در مرکز منبع نور قرار دهید کندانسور را تنظیم کنید تا نمونه و نوک سوزن یا مداد با هم واضح دیده شوند .

8-  برای درشت نمایی بیشتر صفحه ی نگهدارنده ی عدسی را بچرخانید . توجه کنید که جای کافی وجود داشته باشد اگر نقطه ای از نمونه که با عدسی 10  می بینید در مرکز باشد با عدسی 40 نیز در مرکز خواهد بود. با پیچ میکرو فوکوس کنید. دوباره دیافراگم را تنظیم کنید و کندانسور رافوکوس نمائید. تنظیم دقیق برای هر عدسی متفاوت است.

9- اگر کارتان با میکروسکوپ تمام شد لام را بردارید، صفحه را در صورت نیاز تمیز کنید روشنایی لامپ را در کمترین حد قرار دهید و آن را خاموش کنید. عدسی چشمی و شیئی را با دستمال مخصوص لنز تمیز کنید. سیم را از برق بکشید و دور پایه میکروسکوپ بپیچید ، سر پوش میکروسکوپ را بگذارید .

 

بکارگیری روغن ایمرسیون

این روغن باعث ایجاد بالاترین قدرت تفکیک میکروسکوپ می شود. روغن باید بین نمونه و عدسی را پر کند. ضریب شکست روغن و عدسی یکی است لذا کاهش نور در اثر انعکاس و پراکنش در محل برخورد هوا و عدسی از بین می رود. این امر قدرت تفکیک ، روشنایی و شفافیت تصویر را افزایش می دهد. برای استفاده از روغن ، یک قطره از روغن را درست در روی نمونه در مسیر پرتو قرار دهید نمونه را روی عدسی 40  تنظیم کنید حال عدسی را کنار بزنید و عدسی 100 را روی نمونه قرار دهید. دوباره تصویر را فوکوس کنید، دیافراگم، کندانسور و روشنایی را مانند سایر لنز ها تنظیم کنید.

منبع :

Practical Skiills In Biology (1998).jones reed. Weyers. Printice

منبع:فصلنامه الکترونیکی هستی شماره

اندازه گیری ابعاد سلول و سطح میدان دید

اندازه هر سلول در یک بافت مشخص نه تنها در پیکر موجودات مختلف بلکه در پیکر یک موجود نیز ممکن است متفاوت باشد. پس دانستن اندازه یک سلول در بافت های مختلف به تشخیص سلول و محل آن در بافت مخصوص، هم چنین در تشخیص حالات غیرعادی(بزرگ و یا کوچک شدن سلول و یا توقف رشد سلول) که ممکن است برای سلول اتفاق بیفتد کمک می نماید. از این امر می توان پی به وجود بیماری در نمونه برد. از روش اندازه گیری ابعاد جهت اندازه گیری و شناسایی برخی اندامک ها مانند میتوکندری، هسته و پلاستها نیز استفاده می گردد.

در میکروسکوپ نوری برای اندازه گیری ابعاد سلول از میکرومتر چشمی یا اکولر مدرج (Eye Piece Micrometer) و میکرومتر صفحه ای یا لام مدرج (Stage Micrometer) استفاده می شود.

اکولر مدرج: رایج ترین روش اندازه گیری ابعاد در میکروسکوپ نوری استفاده از اکولر مدرج است. این اکولر نوعی عدسی چشمی است که جایگزین عدسی چشمی در میکروسکوپ می شود. این عدسی دارای خطی است که به صد قسمت مساوی تقسیم شده است و خطوط تقسیم آن شماره گذاری شده است، اما واحد مشخص و ثابتی ندارد. بنابراین از لام مدرج استفاده می شود.

لام مدرج: لامی همانند لام های معمولی است که در میان آن دایره سیاه رنگی دیده می شود که برای دسترسی آسان به خط مدرج میانی لام روی آن قرار دارد. در داخل دایره خطی به طول یک میلی متر وجود دارد که به صد قسمت مساوی تقسیم شده است اما بدون شماره گذاری است. پس کوچکترین تقسیم بندی در این لام برابر 01/0 میلی متر یا 10 میکرون است. دقت شود که هرگز مواد پاک کننده مانند گزیلن روی این خط کشیده نشود زیرا باعث پاک شدن آن می شود. می توان به جای لام مدرج از لام هموسیتومتر نیز استفاده نمود.

 اندازه گیری ابعاد سلول ها,اجزا و اندامکهای کوچک با استفاده از میکروسکوپ نوری یکی از راههای تشخیص گونه ها ی مختلف موجودات زنده است. رایجترین روش  اندازه گیری ابعاد سلول در میکروسکوپ نوری استفاده از عدسی چشمی خاصی به نام میکرومترچشمی(اکولر مدرج) است.در روی عدسی خطی وجوددارد که به تعدادی درجات مساوی تقسیم شده است(معمولا100 درجه) تقسیمات میکرومتر دارای مقیاس مشخص وثابتی نیست زیرا بزرگنمایی میکروسکوپ  بابزرگنماییهای مختلف عدسی شیئی فرق میکند.پس قبل از به کاربردن میکرومتر باید مقیاس ودرجات آن را برای بزرگنمایی های مختلف بدست آورد.به این منظور از میکرومتردیگری موسوم به لام مدرج میکرومتری یا میکرومتر صفحه ای استفاده می شود.این میکرومتر از یک لام شیشه ای که در بخش میانی آن با دایره سیاهرنگ مشخص شده یک فاصله میلیمتری به 100 قسمت مساوی  تقسیم شده  که کوچکترین تقسیم بندی این میکرومتر برابر0.01میلی متر یا10 میکرون  است.

طرز تعیین مقیاس درجات میکرومتر چشمی:

عدسی چشمی میکرومترداررا در محل مستقرساخته  ولام میکرومترداررا روی صفحه میکروسکوپ قرار دهید وبعدازپیداکردن بخش مدرج لام باکم کردن نور (بستن دیافراگم) تصویرراواضح کرده باحرکت دادن لام میکرومتردار روی صفحه  یاچرخاندن عدسی چشمی درجات دومیکرومتررا برهم منطبق کرده به صورتی که صفردودرجه بندی وامتداد درجات روی هم باشد.طول تقسیمات دومیکرومتر باهم مساوی نیستند.در بزرگنمایی های کمتر عدسی شیئی تمام بخش مدرج لام بخشی از میکرومترچشمی را میپوشاند.دربزرگنماییهای بیشتر تمام تقسیمات اکولر مدرج روی بخشی از تقسیمات لام مدرج قرارگرفته وبدین ترتیب درهربزرگنمایی باشمردن تعدادی از تقسیمات اکولر مدرج که بر تقسیمات میکرومترصفحه منطبق است ونیز به همراه مقیاس تقسیمات لام مدرج مقیاس درجات اکولر مدرج برای بزرگنماییهای مختلف بدست میاید.پس از بدست آوردن مقیاس هربزرگنمایی لام میکرومتر را برداشته و اندازه گیری ها را با اکولر مدرج انجام میدهیم.

برای اندازه گیری ابعادسلول با تعدادی از سلولها درزیرمیکروسکوپ سروکارداریم که از نظر اندازه کمی باهم متفاوت اند برای اندازه گیری دقیق باید میانگینی از اندازه چند سلول بدست آورد.تعداد نمونه  برای تعیین میانگین صحیح مشخص نیست وبستگی به نوع نمونه ودرجه تغییرپذیری آن دارد.هرچه تفاوت اندازه ها بیشترباشد تعدادنمونه های لازم برای گرفتن میانگین افزایش میابد.برای بدست آوردن حداقل تعدادنمونه لازم برای گرفتن میانگین بایدابتدا میانگین ابعاددونمونه رابطورتصادفی بگیریم و همین کاررابرای 4یا5 نمونه انجام دهیم سپس نتایج را روی نمودار رسم کرد بصورتی که محورعمودی میانگین ومحورافقی تعداد نمونه لازم راقرارمیدهیم.نمودارابتدا شکسته وخمیده ونامنظم است ولی بتدریج تعدادنمونه بیشترمیشود منحنی به صورت خط راست ومستقیم موازی محورافقی بوجودمیاید.اگر ازمحل تشکیل منحنی مستقیم بر محور افقی خطی رسم کنیم حداقل تعداد نمونه لازم برای تعیین میانگین بدست میاید.هرچه تعدادنمونه بیشتر وتصادفی ترانتخاب شونددقت اندازه گیری بیشتراست .

طول سلول(میکرون) = عدد کالیبره عدسی موردنظر × تعداد درجات پوشش دهنده طول سلول

به دلیل اینکه در اندازه گیری با جمعیتی از سلول ها از نظر اندازه روبرو هستیم، بنابراین طول 10 سلول را به طور تصادفی اندازه گیری کرده و با کمک دو فرمول زیر میانگین و انحراف معیار اندازه گیری را بدست می آوریم.

سپس طول واقعی سلول و انحراف معیار واقعی سلول را از روابط زیر محاسبه کنید:

طول واقعی سلول(میکرون) = عدد کالیبره عدسی موردنظر × عدد میانگین طول سلول

انحراف معیار واقعی سلول(میکرون) = عدد کالیبره عدسی موردنظر × عدد انحراف معیار

 اندازه  گیری سطح میدان دیدمیکروسکوپ:      

یکی ازکاربردهای لام مدرج اندازه گیری سطح میدان دید میکروسکوپ دربزرگنماییهای مختلف است که با تعیین قطردایره میدان دید(تعداددرجات میکرومتر لام منطبق برقطردایره دید)در هربزرگنمایی بدست می آید. یکی ازمواردی که از سطح میدان دیداستفاده میکنیم تعیین تعداد یافراوانی ساختارویژه ای درواحد سطح نمونه میکروسکوپی است.به این منظور,پس ازمحاسبه سطح میدان دید تعدادساختارمورد نظررادر میدان دید میکروسکوپ میشمارند سپس باتناسب تعدادواحدسطح نمونه  برحسب نوع واحدسطحی که موردنظراست بدست میاورند.

 

اندازه گیری ابعاد سلول و سطح میدان دید

اندازه هر سلول در یک بافت مشخص نه تنها در پیکر موجودات مختلف بلکه در پیکر یک موجود نیز ممکن است متفاوت باشد. پس دانستن اندازه یک سلول در بافت های مختلف به تشخیص سلول و محل آن در بافت مخصوص، هم چنین در تشخیص حالات غیرعادی(بزرگ و یا کوچک شدن سلول و یا توقف رشد سلول) که ممکن است برای سلول اتفاق بیفتد کمک می نماید. از این امر می توان پی به وجود بیماری در نمونه برد. از روش اندازه گیری ابعاد جهت اندازه گیری و شناسایی برخی اندامک ها مانند میتوکندری، هسته و پلاستها نیز استفاده می گردد.

در میکروسکوپ نوری برای اندازه گیری ابعاد سلول از میکرومتر چشمی یا اکولر مدرج (Eye Piece Micrometer) و میکرومتر صفحه ای یا لام مدرج (Stage Micrometer) استفاده می شود.

اکولر مدرج: رایج ترین روش اندازه گیری ابعاد در میکروسکوپ نوری استفاده از اکولر مدرج است. این اکولر نوعی عدسی چشمی است که جایگزین عدسی چشمی در میکروسکوپ می شود. این عدسی دارای خطی است که به صد قسمت مساوی تقسیم شده است و خطوط تقسیم آن شماره گذاری شده است، اما واحد مشخص و ثابتی ندارد. بنابراین از لام مدرج استفاده می شود.

لام مدرج: لامی همانند لام های معمولی است که در میان آن دایره سیاه رنگی دیده می شود که برای دسترسی آسان به خط مدرج میانی لام روی آن قرار دارد. در داخل دایره خطی به طول یک میلی متر وجود دارد که به صد قسمت مساوی تقسیم شده است اما بدون شماره گذاری است. پس کوچکترین تقسیم بندی در این لام برابر 01/0 میلی متر یا 10 میکرون است. دقت شود که هرگز مواد پاک کننده مانند گزیلن روی این خط کشیده نشود زیرا باعث پاک شدن آن می شود. می توان به جای لام مدرج از لام هموسیتومتر نیز استفاده نمود.

 اندازه گیری ابعاد سلول ها,اجزا و اندامکهای کوچک با استفاده از میکروسکوپ نوری یکی از راههای تشخیص گونه ها ی مختلف موجودات زنده است. رایجترین روش  اندازه گیری ابعاد سلول در میکروسکوپ نوری استفاده از عدسی چشمی خاصی به نام میکرومترچشمی(اکولر مدرج) است.در روی عدسی خطی وجوددارد که به تعدادی درجات مساوی تقسیم شده است(معمولا100 درجه) تقسیمات میکرومتر دارای مقیاس مشخص وثابتی نیست زیرا بزرگنمایی میکروسکوپ  بابزرگنماییهای مختلف عدسی شیئی فرق میکند.پس قبل از به کاربردن میکرومتر باید مقیاس ودرجات آن را برای بزرگنمایی های مختلف بدست آورد.به این منظور از میکرومتردیگری موسوم به لام مدرج میکرومتری یا میکرومتر صفحه ای استفاده می شود.این میکرومتر از یک لام شیشه ای که در بخش میانی آن با دایره سیاهرنگ مشخص شده یک فاصله میلیمتری به 100 قسمت مساوی  تقسیم شده  که کوچکترین تقسیم بندی این میکرومتر برابر0.01میلی متر یا10 میکرون  است.

طرز تعیین مقیاس درجات میکرومتر چشمی:

عدسی چشمی میکرومترداررا در محل مستقرساخته  ولام میکرومترداررا روی صفحه میکروسکوپ قرار دهید وبعدازپیداکردن بخش مدرج لام باکم کردن نور (بستن دیافراگم) تصویرراواضح کرده باحرکت دادن لام میکرومتردار روی صفحه  یاچرخاندن عدسی چشمی درجات دومیکرومتررا برهم منطبق کرده به صورتی که صفردودرجه بندی وامتداد درجات روی هم باشد.طول تقسیمات دومیکرومتر باهم مساوی نیستند.در بزرگنمایی های کمتر عدسی شیئی تمام بخش مدرج لام بخشی از میکرومترچشمی را میپوشاند.دربزرگنماییهای بیشتر تمام تقسیمات اکولر مدرج روی بخشی از تقسیمات لام مدرج قرارگرفته وبدین ترتیب درهربزرگنمایی باشمردن تعدادی از تقسیمات اکولر مدرج که بر تقسیمات میکرومترصفحه منطبق است ونیز به همراه مقیاس تقسیمات لام مدرج مقیاس درجات اکولر مدرج برای بزرگنماییهای مختلف بدست میاید.پس از بدست آوردن مقیاس هربزرگنمایی لام میکرومتر را برداشته و اندازه گیری ها را با اکولر مدرج انجام میدهیم.

برای اندازه گیری ابعادسلول با تعدادی از سلولها درزیرمیکروسکوپ سروکارداریم که از نظر اندازه کمی باهم متفاوت اند برای اندازه گیری دقیق باید میانگینی از اندازه چند سلول بدست آورد.تعداد نمونه  برای تعیین میانگین صحیح مشخص نیست وبستگی به نوع نمونه ودرجه تغییرپذیری آن دارد.هرچه تفاوت اندازه ها بیشترباشد تعدادنمونه های لازم برای گرفتن میانگین افزایش میابد.برای بدست آوردن حداقل تعدادنمونه لازم برای گرفتن میانگین بایدابتدا میانگین ابعاددونمونه رابطورتصادفی بگیریم و همین کاررابرای 4یا5 نمونه انجام دهیم سپس نتایج را روی نمودار رسم کرد بصورتی که محورعمودی میانگین ومحورافقی تعداد نمونه لازم راقرارمیدهیم.نمودارابتدا شکسته وخمیده ونامنظم است ولی بتدریج تعدادنمونه بیشترمیشود منحنی به صورت خط راست ومستقیم موازی محورافقی بوجودمیاید.اگر ازمحل تشکیل منحنی مستقیم بر محور افقی خطی رسم کنیم حداقل تعداد نمونه لازم برای تعیین میانگین بدست میاید.هرچه تعدادنمونه بیشتر وتصادفی ترانتخاب شونددقت اندازه گیری بیشتراست .

طول سلول(میکرون) = عدد کالیبره عدسی موردنظر × تعداد درجات پوشش دهنده طول سلول

به دلیل اینکه در اندازه گیری با جمعیتی از سلول ها از نظر اندازه روبرو هستیم، بنابراین طول 10 سلول را به طور تصادفی اندازه گیری کرده و با کمک دو فرمول زیر میانگین و انحراف معیار اندازه گیری را بدست می آوریم.

سپس طول واقعی سلول و انحراف معیار واقعی سلول را از روابط زیر محاسبه کنید:

طول واقعی سلول(میکرون) = عدد کالیبره عدسی موردنظر × عدد میانگین طول سلول

انحراف معیار واقعی سلول(میکرون) = عدد کالیبره عدسی موردنظر × عدد انحراف معیار

 اندازه  گیری سطح میدان دیدمیکروسکوپ:      

یکی ازکاربردهای لام مدرج اندازه گیری سطح میدان دید میکروسکوپ دربزرگنماییهای مختلف است که با تعیین قطردایره میدان دید(تعداددرجات میکرومتر لام منطبق برقطردایره دید)در هربزرگنمایی بدست می آید. یکی ازمواردی که از سطح میدان دیداستفاده میکنیم تعیین تعداد یافراوانی ساختارویژه ای درواحد سطح نمونه میکروسکوپی است.به این منظور,پس ازمحاسبه سطح میدان دید تعدادساختارمورد نظررادر میدان دید میکروسکوپ میشمارند سپس باتناسب تعدادواحدسطح نمونه  برحسب نوع واحدسطحی که موردنظراست بدست میاورند.

 

مراحل تهیه و برش گیری بافت های تثبیت شده:

مراحل تهیه و برش گیری بافت های تثبیت شده:

 

الف)تثبیت کردن(فیکساسیون):عبارت است از کشتن ناگهانی و هم زمان یاخته های یک بافت به گونه ای که شکل وترکیب ان نسبت به زمان حیات تغییر نکند در واقع هدف اصلی از ان منعقد کردن مواد پروتوپلاسمی بدون حل کردنو متلاشی کردن یا تغییر ساختار اجزا درونی یاخته و شکل ببیرونی ان است.

مواد تثبیت کننده (فیکساتیو) نقش های متعددی دارند:

1) ثابت کردن اجزا مختلف بافتها 2) جلوگیری از اتولیز 3) ایجاد تفاوت ضریب شکست نور در قسمتهای مختلف بافت 4) نامحلول کردن اجزا یاخته 5) ایجاد تغییراتی در ساختار سطحی اجزا برای پذیرش رنگهای ویژه

 

مواد تثبیت کننده فیزیکی یا شیمیایی هستند که فیکساتیوهای شیمیایی خود به دو دسته ی الی وغیر الی تقسیم میشوند و عبارتند از :

اتانول/ استون/ فرمالین/استیک اسید/کلرومرکوریک و.......در عمل به جای استفاده از یک تثبیت کننده از مخلوط چند تا از انها استفاده میکنند تا هر عامل نقص عامل دیگر را جبران کند.

ب ) شستشوی بافت:منظور خارج کردن موادی است که ممکن است باعث اختلال در مراحل بعدی شوند شستشوی بافت را میتوان با اب جاری یا تعویض مایع احاطه کننده نمونه در فواصل زمانی انجام داد.زمان شستشو با اب جاری به اندازه ی زمان فیکساسیون است.

ج ) آب گیری (دهیدراتاسیون):هدف از این مرحله خارج کردن اب از بافت توسط عوامل اب گیرنده است. فرایند اب گیری الکل در غلظت های مختلف و مرحله مرحله به شرح زیر انجام میشود:

30 دقیقه الکل 50 درجه←30 دقیقه الکل 70 درجه←30 دقیقه الکل 85 درجه←45 دقیقه الکل 96 درجه ←45 دقیقه الکل 100 درجه ی1←45 دقیقه الکل 100 درجه 2

اگر در این حالت از نمونه برش بگیریم کدر است باید شفاف سازی انجام  دهیم.

د ) شفاف کردن :چون الکل نمیتواند با مواد مورد استفاده در مراحل بعد مخلوط شود از مواد دیگری که قابلیت اختلاط با الکل و پارافین یا هر دو را دارند استفاده میشود به این مواد که به عنوان حلال حد واسطی بین مرحله ی اب گیری و قالب گیری بافت عمل میکنند شفاف کننده میگویند. یکی از بهترین شفاف کننده ها گزیلول است . ربای این کار ابتدا نمونه را داخل مخلوط یک به یک الکل گزیلول قرار میدهیم (45 درجه) بعد به مدت 1 ساعت ان را داخل گزیلول خالص قرار میدهیم. در صورتی که برای اب  گیری از حلال هایی مثل بوتیل الکل نوع سوم/دی اکسان که هم با اب وهم با پارافین مخلوط میشوند ایتفاده شود نیازی به شفاف کردن نیست.

ه) نفوذ دادن پارافین به داخل بافت و قالب گیری ان :برای مستحکم کردن بافت های تثبیت شده باید ان را به محیطی پایدار کننده اغشته ساخت در اینجا چون جنس قالب از پارافین است از پارافین استفاده میکنیم تا بافت از ان جدا نشود برای این کار به شرح زیر عمل میکنیم: پارافین در دمای 60 درجه داخل حمام اب گرم ذوب میکنیم سپس

نمونه ها را 45 دقیقه درپارافین 1←45 دقیقه پارافین 2←45 دقیقه پارافین 3 قرار می دهیم تا کاملا مطمئن شویم که گزیلول از ان خارج شده است.

 سپس داخل قالب را با گلیسرول چرب کرده و ابتدا کمی پارافین مذاب داخل ان میریزیم بعد نمونه را با پنس داخل ان قرار داده و روی ان را پارافین میریزیم.

 

 و) برش گیری :برای برش گیری از دستگاهی به نام میکروتوم که انواع مختلفی دارد استفاده میشود. برای  این کار بلوک پارافین را ذوذنقه ای شکل و به گونه ای که یک پایه داشته باشد میبریم سپس پایه رادرون یک قالب پارافینی قرار میدهیم و روی ان پارافین میریزیم تا خوب متصل شوند . قالب را بین دو پیچ نگه دارنده میکروتوم قرار داده تا محکم شود بعد درجه تنظظیم ضخامت برش را تنظیم کرده سپس با چرخاندن دسته ی میکروتوم برش مورد نظر را تهیه کرده  سپس با قلم مو یک یا چند برش نواری شکل را برداشته  و ارام روی سطح اب (45 درجه) حمام بن ماری قرار داده تا اب گرم باعث باز شدن چروک ها ویکنواخت شدن انها بشود  سپس با استفاده از مخلوط  یک به یک سفیده تخم مرغ و گلیسرول چسب البومین مایر را تهیه کرده و مقدار کمی از ان را به وسیله ی انگشت  روی یک لام تمییزکشیده سپس لام را ارام وارد بن ماری کرده وبرش ها را از ان خارج میکنیم حداقل 24 ساعت زمان لازم است تا برش ها کاملا به لام بچسبند و خشک شوند. 

 

تهیه لام میکروسکوپی از ماهیچه اسکلتی

به سلول عضلانی فیبر گفته می شود که دارای تعداد زیادی تارچه( میوفیبیریل) است .

وجود نوارهای تیره و روشن نشان از وجود تارچه در یک سلول عضلانی  است که این تارچه عناصر انقباضی درون  سلولی است . هر تارچه مرکب است از تعداد زیادی  رشته های نازک تر پروتئین  به نام میو فیلامنت  که خود به دو دسته تقسیم می شوند: 

  میوفیلامنت های ضخیم :مرکب از پروتئین،ایجاد کننده نواحی تاریک

 میوفیلامنت نازک :مرکب پروتئین ،ایجاد کننده نواحی روشن

  سلول  عضلانی بعضی فیبرها علاوه بر  میو فیبریل ها تعداد زیادی هسته دارند که در حاشیه این سلول ها قرار گرفته است

     روش کار

     یک تکه گوشت  به اندازه نخود برداشته و درون  شیشه ساعت قرار می دهیم  و آن را به مدت ده دقیقه برای نرم شدن بافت برای نابودی  بافت  همبند رشته  در استیک اسید 10 % قرار می دهیم   بعد ده دقیقه گوشت را برداشته و با 2 سوزن یک ریش از آن  را روی لام قرار می دهیم  رنگ آمیزی را شروع  می کنیم یک قطره رنگ آبی متیلن روی آن میریزیم  بعد روی میز کار مان یک کاغذ خشک کن  قرار می دهیم  سپس لام راکه  روی آن لامل  است را گذاشته و روی آن  خشک کن  می گذاریم  با نوک خودکار به آن ضربه میزنیم بعد با 2 انگشت شست فشار می دهیم  بعد با عدسی 10 و 40 می بینیم

 

 رشته های اکتین و میوزین  قابل رویت با میکروسکوپ نوری نیست

  رشته نازکی که زیر میکروسکوپ قرار می دهیم  مرکب از چند فیبر یا سلول عضلانی استوانه ای است داخل هر سلول هسته های متعدد آبی رنگ در کناره ، خطوط عرضی آبی رنگ تیره و روشن دیده می شود.

   منبع: کتاب گزارش کار آزمایشگاه سلولی  

گیاهان گوشتخوار

گیاهان حشره خوار را نسبت به نوع شکار و مکانیسم گرفتار ساختن حشره به سه تیپ تقسیم می کنند.

۱- تیپ دروزرا(شبنم خورشید):گونه های جنس دروزرا که تقریبا در تمام توربزارهای دنیا می رویند،دارای برگ های گرد با رنگ قرمز و دمبرگ دراز هستند.برگها همگی در قاعده ی ساقه طوقه وار قرار داشته،در حاشیه دارای کرک های شعاعی (تانتاکول ها)هستند.کرک های مزبور که نوعی غده های ترشح کننده بوده،دارای رأس متورم آغشته به ماده ی شفاف و چسبناک ،مشابه شبنم هستند و به همین علت نام آن ها را دروزرا از دروزروس یعنی شبنم گرفته شده است.به دروزرا (شبنم خورشیدی)نیز می گویند.که یک اصطلاح فرانسوی است.اندام یا تله ی شکار حشره در دروزرا همان برگ عادی است که کمترتغییرشکل یافته است. وقتی حشره ای به منظور استراحت یا استفاده از مواد غذایی به تانتاکول ها (رأس کرک ها)یا به مرکز پهنک نزدیک می شود و به شیره ی چسبنده ی رأس تانتاکول ها و یا مایع پهنک می چسبد،حرکات و تکاپوی شدید حشره،برای رهایی سبب ترشح بیشتر شیره ی چسبناک می شود و با آغشته شدن کامل حشره به مایع مزبور و سلب قدرت پرواز و رهایی از آن دام،به تدریج تانتاکول های حاشیه ی برگ نیز به طرف مرکز پهنک خم می شوند به صورت چنگک،حشره ی گرفتار را به سختی در بر گرفته،از این پس غده های هاضمه ی برگ شروع به ترشح کرده،حشره در شیره ی گوارشی غرق و مواد پروتیدی آن به تدریج هضم و جذب گیاه می شود.

                

۲-دیونه(مگس گیر ونوس):گونه های جنس دیونه که به گیاهان مگس خوار نیز موسومند،دارای برگ هایی مشابه دروزرا هستند. پهنک برگ در دیونه ها به وسیله ی زایده ای به دمبرگ که پهن و بالدار است،اتثال داشته،در دو طرف رگبرگ وسطی دارای دو قسمت مساوی است .در سطح پهنک برگ دیونه ها سه دسته از کرک های حساس زیر دیده می شود؛
_کرک های سخت و خشن حاشیه ای که از تضاریس کناره ی برگ ناشی می شوند.  _کرک های حساس،دراز،نوک تیز و معدود که در وسط پهنک قرار داند.
وقتی حشره ای به کرک های حساس وسط پهنک برخورد کند،برگ به سرعت تحریک شده،دو قسمت پهنک آن در حول رگبرگ وسطی تا شده،کرک های حاشیه ی برگ با تا شدن پهنک در هم فرو رفته،حشره را در خود محبوس ساخته،راه فرار آن را مسدود می سازند. پهنک تا شده برگ تا پایان گوارش حشره روی هم باقی می مانند.
              

۳-تیپ نپانتس(توبره واش):در نپانتس برگ ها برای شکا ر حشره تخصیص یافته اند،دمبرگ در نپانتس به صورت صفحه ی پهنی است که در بیش تر انواع مجهز به رشته یا بند دراز و نخی شکل مانند پیچک مو یا نخود می شود. و حتی مانند آنها می تواند به دور محل و تکیه گاه بپیچد.در انتهای رشته ی نخی شکل برگ نپانتس ها ،اندام شکارکننده ی حشره به نام کوزه (اورن و یا اسیدی)قرار دارد.طول کوزه از 2 تا 30 سانتی متر در انواع مختلف فرق می کند.رنگ کوزه معمولا سبز و غالبا دارای لکه یا خال های قرمز رنگ است.کوزه یا اسیدی در بالی دهانه ی خود دارای سرپوشی است که در یک نقطه به آن لولا شده است.
وقتی حشره روی سرپوش یا دهانه ی کوزه می نشیند،به علت وجود شیره در قاعده کوزه به تدریج به درون آن جلب می شود.
خروج حشره از داخل اندام کوزه ای آسان نسیت و دیواره ی صاف و لغزان کوزه مانع بالا آمدن حشره می شود و تقلای آن برای رهایی سبب بسته شدن در کوزه به وسیله ی سرپوش و ترشح فراوان شیره ی هاضمه در داخل کوز ه شده،حشره به تدریج در آن غرق می شود.در تمام گیاهان حشره خوار حرکات و تقلای حشره برای رهایی،یک نوع تحریک مکانیکی برای انقباض اندان تله ای است و تماس بدن حشره به منزله ی یک ماده ی آلی سبب ترشح آنزیم های گوارشی می شود.چنانچه به جای حشره با میله ی نازکی دیواره ی اندام کوزه ای مانند تله را در نپانتس تحریک کنیم ،سرپوش بسته خواهد شد.ولی شیره ترشح نخواهد شد.

تهیه لام جهت مشاهده مراحل میتوز

 

 

حدود 90% از زندگی سلول در مرحله اینترفاز است،طی این مرحله سلول آماده تقسیم می شود و هنگامی به مرحله آخر وارد می شود که بخواهد تقسیم شود.

در یوکاریوتها برای تقسیم یاخته‌ای دو فرایند اساسی را که اغلب وابسته بهم هستند، در نظر می‌گیرند: یکی تقسیم هسته که می‌تواند به روش میتوز یا میوز باشد و دیگری تقسیم سیتوپلاسم که آن را سیتوکینز می‌نامند. گرچه در اغلب موارد به دنبال تقسیم هسته ، سیتوپلاسم نیز تقسیم می‌شود و در نتیجه دو سلول جدید از تقسیم سلول اولیه حاصل می‌شود، اما این وضع حالت همیشگی نیست و در موارد زیادی به دنبال تقسیم هسته سیتوپلاسم تقسیم نمی شود.

هدف ما بررسی تقسیم میتوز در سلول است. 

گرچه میتوز فرآیندی پیوسته است اما زیست شناسان برای آسانی مطالعه آن را به چهار مرحله تقسیم بندی کرده اند:

پروفاز:

اولین وطولانی ترین مرحله میتوز است که با تحول عمده‌ای در سیتوپلاسم و هسته همراه است.

1.متراکم شدن کروموزوم ها

2.ناپدید شدن پوشش هسته 

3.ناپدید شدن هستک

4.دور شدن دو جفت سانتریول از هم و حرکت آنها به سوی دو قطب سلول که تشکیل دوک تقسیم را به دنبال دارد.

متافاز

دومین مرحله میتوز است که :

 1.کروموزوم‌های دو کروماتیدی در وسط دوک در امتداد صفحه عرضی به اسم صفحه متافازی یا صفحه استوایی قرار می‌گیرند. دو انتهای آنها کم و بیش به سوی قطب‌های دوک متوجه است. در حالیکه ناحیه سانترومر (محل اتصال دو کروماتید خواهری) به سوی بخش میانی در صفحه استوا قرار دارد.

2.کروموزومها ضخیم و کوتاه‌اند و به حداکثر انقباض خود می‌رسند.  

 3.در پایان مرحله متافاز ، سانترومرها تقسیم می‌شوند. تقسیم سانترومر همه کروموزومها همزمان صورت می‌گیرد.

   آنافاز

مرحله کوتاهی است که در آن ماده ژنتیکی همانندسازی شده (دو کروماتید) از ناحیه سانترومر از هم تفکیک می‌شوند و به اصطلاح سانترومر به دو بخش تقسیم می‌شود.

 هر نیمه هر سانترومر همراه یک کروماتید و کینه توکور وابسته به آن ، یک کروموزوم آنافازی را تشکیل می‌دهند. دو کروموزوم تک کروماتیدی حاصل به دو قطب مهاجرت می‌کنند و طوری این عمل انجام می‌گیرد که همواره ناحیه کینه توکور و سانترومر متصل به آن زودتر از بازوهای کروموزوم‌ها به قطبین می‌رسند.

در پایان آنافاز در هر قطب هسته‌ای از کروموزومهای دختری مجتمع هستند که تعدادشان با تعداد کروموزومهای یاخته مادری برابر و همان 2nاست. با این تفاوت که هر کروموزم تک کروماتیدی است.

   تلوفاز:

جدا شدن کروماتیدها که در مرحله آنافاز صورت می‌گیرد، تقسیم صحیح ژنوم همانندسازی شده را که عنصر اصلی میتوز است، کامل می‌کند. با این تکمیل ایفای نقش تلوفاز آغاز می‌شود.

1.دستگاه دوک متلاشی می‌شود. ریزلوله‌ها نظم خود را از دست می‌دهند و به صورت مونرمرهای توبولین در می‌آیند و آماده استفاده مجدد در ساختار اسکلت یاخته‌ای جدید می‌شوند.

2.غشای هسته در اطراف هر گروه کروماتیدهای دختر شکل می‌گیرد.

3.کروماتیدها یی که هنوز به شکل کروموزوم‌اند، شروع به باز شدن می‌کنند و کاملا کشیده می‌شوند و به صورت کروماتین تجلی می‌یابند.

4.یکی از ژنهایی که به سرعت ظاهر می‌شود، RNA ریبوزومی است که سبب ظهور مجدد هستک می‌گردد.

 

تقسیم سیتوپلاسم (سیتوکینز)

مجموعه پدیده‌هایی که شرح داده شد تقسیم هسته‌ای یا کاریوکینز است که اغلب با تقسیم سیتوپلاسم نیز همراه است.

در سلول های جانوری تقسیم سلول از اواخر آنافاز با تشکیل یک فشردگی حلقوی ، عمود بر محور طولی دوک میتوزی شروع می‌شود. با شروع این فشردگی حلقوی ، از تراکم ریبوزوم ها، حفره‌های سیتوپلاسمی ، قطعاتی از شبکه آندوپلاسمی، در بخش میانی یاخته مجموعه‌ای به اسم       جسم میانی تشکیل می‌گردد و فشردگی حلقوی میانی به سوی مرکز و به سوی جسم میانی پیش می‌رود تا سرانجام سیتوپلاسم نیز به دو بخش تقسیم ‌شود و دو سلول جدید از هم جدا شوند. در ضمن این جریانات دوک میتوزی نیز از بین رفته و اسکلت سلولی نیز بازسازی می شود.   

     شرح آزمایش   :

1.پيازي در دهانه بشر يا ليوان پر از آبي قرار دهيد و آن را چند روز در جاي نيمه تاريک بگذاريد پيازها بايد چند روز قبل از شروع آزمايش در آب قرار داده شوند . در اين مدت ريشه هاي سفيد و درازي در انتهای پیاز ایجاد می شود.

2.از انتهای ریشه های در حال رشد به اندزه یک سانتی متر توسط تیغ می بریم و آنها را درون یک شیشه ساعت قرار می دهیم.

3.روی ریشه ها به مقدار 10 قطره از رنگ مورد نظر(استوکارمن یا استواورسُِِین) میریزیم وسپس 1قطره اسید کلریدریک اضافه می کنیم.شیشه ساعت را روی بشر آب در حال جوش که روی هیتر قرار دارد می گذاریم.

  4.هر 5 دقیقه یک بار قبل از اینکه رنگ خشک شود به مقدار 5قطره از رنگ و یک قطره اسیدکلریدریک اضافه می کنیم.این کار را 3 مرتبه انجام می دهیم و پس از مرحله سوم قبل از خشک شدن رنگ شیشه ساعت را از روی بشر برمی داریم.

5.یک قطره اسید استیک اضافه می کنیم .وسپس با استفاده از سوزن ریشه ها را قطعه قطعه می کنیم.

6.یک قطره رنگ مورد استفاده را در مرکز یک لام می ریزیم ویکی از قطعات ریشه را روی آن قرار می دهیم با استفاده از سوزن وتیغ ریشه را ریش ریش می کنیم.یک عدد لامل را روی ریشه می گذاریم.روی لام را با استفاده از یک کاغذ صافی پوشانده و محل قرار گیری لامل را فشار می دهیم تا رنگ اضافه خارج شده ،هم چنین ریشه ها نرم شده تا سلول ها جدا وسست شوند و ديدن کروموزوم ها ،هستک و بقیه اجزای سلول امکان پذیر شود.